بُزباش

قربان دستت
گوشَت را بده
دلم را ببَر

دسمال سهتّا هزار

همین بیخ گوش ما
پسرکانی هستند
که با یک بسته چیپس فلفلی و یک قلیان دو سیب
می روند فضا
و باز دستمال به دست
برمی گردند سر چهارراه